۱۳۹۲ مرداد ۲, چهارشنبه

تا کور شود هر آنکه نتواند رید

   این مرض جدیدیه در من. نه این که جدید باشه. جدیدا دوباره یهو رفت رو مخم. قدیما - قدیما که می‌گم منظورم  ویندوز ملنیوم و ایناست مادیونید اگه شک کنید - آره، قدیما وبلاگ می نوشتم، نه یکی نه دوتا، سه تا. اگه ولم می کردی تا ۱۸ تا رو هم می تونستم سوپورت کنم ولی قسمت نشد. یکیش پابلیک بود که مثه عن همش سانسور بود، انقد سانسور داشت که امیدوار بودم با این پیشینه بتونم صدا و سیما هم استخدام بشم. گذشته از سانسور چس ناله فلسفی هم بود، الکی دارک هم بود اسمش هم تخمی بود هرچند که عادت کردم به اسمش که روم مونده مثه اسم این یارو کارگردانه که پناه بر خدا ست و یارو حتما عادت کرده وگرنه باید خودشو تو توالت کثیفای میدون ونک از کون دارمی زد ولی نزده که هیچ، اعتماد به نفس داره اسمشو به عنوان کارگردان فیلم هم زده منم عادت کردم بهش. بگذریم. دروغ الکی هم توش زیاد بود. ختم کلام تین ایجر عنی بیش نبودیم، نگوئید که شما از اولش دلوز بودید به جان خودم باور نمی کنم. یه وبلاگ دیگه م هم پرایوت بود که پرایوت تو فارسی شبیه پریود می شه و اصلا حال نمی ده چون من هی فک می کنم دختره داره دروغ می گه که نده. این پرایوته از قضا فقط یه دختری بود خوننده ش که فقط واسه اون می نوشتم که اینم از قضا کار کسشری بود. سومیش هم یه جائی بود که یه سری چیزا رو می نوشتم که خودمم نمی دونستم چین. آدرسشم به آشناها نمی دادم. نگرانشون نکنیم بهتره. یه جورائی پابلیک پرایوت بود. ولی اگه ادامه ش می دادم یه زبون جدید اختراع می کردم اونجا. در هر صورت کرمی بود که می دانستم خوابیده و صرفا برای من نوس سگ =نوستالژی کهنه و بی رنگ و رو و عاریتی  است. امروز و این روزها حالت روانی ام به زنان پا به ماه مریخ شبیه شده و نمی دانم امروز چرا قصد کردم بعد از ماهها استفاده نکردن از اینترنت ویار سگ بزنم و وبلاگ این خرس که فکر کنم عن کرکس هم نیست و این پوریا و اون یکی که اسمش رو نمی دونم رو بخونم و نوس سگم یهو گرفت و ول نکرد و هوم پیج بلاگر رو باز کردم باز پشیمون شدم و رفتم سر کار و کنیاک خوردم و مست کردم و ساعت ۳ صبح اومدم مثه سگ کتک خورده ای که همزمان زنش زائیده و درگیر پیدا کردن اسم واسه توله سگشه نشستم به اسم فکر کردم و یهو الان می بینم نوشتم باز تو وبلاگ و این داستانا.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر