۱۳۹۳ شهریور ۱۲, چهارشنبه

اطلاعیه

اینجا نوشتن مثل عربده زدن تو بیابون می‌مونه. کسی رو نمی‌بینم ولی مدام پارانوید اینم که یه عده یه جایی همین دور و برن که اتفاقی  دارن می‌شنون صدامو.
این بلاگر هم یه سری آمارای عجبب غریب می ده، مثلا از بوسنی و هرزگوین خواننده دارم، یا مثلا از اندونزی. بعضی وقتا فکر می‌کنم بلاگر می‌خواد گولم بزنه، قوت قلب بهم بده. آخه بوسنی واقعا؟ 
از هفته بعد هر هفته یه شب میام شروع می‌کنم یه داستان بلند نوشتن، یعنی یه داستانی رو شروع می‌کنم بعد هفته‌ای یه بار میام ادامه‌ش رو می‌نویسم. قرار نیست با خودم فکر کنم کار نویی قرار بکنم یا خفنم یا نویسنده و از این داستانا، صرفا می‌خوام سعی کنم جلوی افشای زندگی نکبت بار خودم رو بگیرم چون نه می‌تونم ننویسم نه می‌تونم بنویسم. نشستم رو اره، نه راه پس نه راه پیش.
همین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر