۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

3

تصمیم گرفته‌ام جدی زندگی کنم. تا به حال واقعا اینقدر جدی نبوده‌ام، یعنی جدی زندگی نکرده‌ام. در بطن زندگی نبوده‌ام. همیشه جایی ایستاده‌ام که جریان اصلی زندگی از کنارم می‌گذرد، جوری که انگار می‌ترسم از واقعیت، می‌ترسم از اتفاقی که در زندگی واقعی می‌افتد، می‌ترسم صدمه شدیدی بهم بزند، در حقیقت می ترسم شکست بخورم. آنهایی که تلاش می‌کنند و شکست می‌خورند و باز تلاش می‌کنند دیگر شکست خورده به حساب نمی‌آیند، ولی آنها که تلاشی نمی‌کنند مطمئنن شکست خورده‌اند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر